تشنه باران
يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۸۹، ۰۶:۰۹ ب.ظ
ای چشمه حیات، به چشمان داغدار
تاج قدم نما و نمی بر دلش گذار
گل کی شکوفه میدهد از قلب این شکاف؟
باران ببار بر ترک لحظههای تار
صد آسمان ستاره، هزاران هزار ماه
عالم سیاه و تار، چو خورشید در کنار
امروز را ببین که به ظلمت نشسته است
روز است و بی امان به قلوب سیه دچار
نوری بتاب تا دل شبها شود سفید
یا قلب قیرگون جهد از سینه بی قرار
اشک یتیم، ناله آن همسران عشق
آن قلب چاک چاک مادر در انتظار یار
دست اسیر حلقه به آن میلههای ظلم
پای امیدوار به چشمان پایدار
دلهای خسته، قلب شکسته، هزار درد
این سردی خزان طلبد گرمی بهار
یا صاحب الزمان، همه در انتظار و زار
عالم کویر و تشنه باران بیا ببار
- ۸۹/۰۸/۱۶
وبلاگ خوب وپرمحتوایی دارین
موفق باشین
به وبلاگ ما هم سر بزنید
http://www.mahdialomam.blogfa.com/