دلم تنگه آقا!!!
دلم تنگه آقا!!!
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن
گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن
گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن
گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه
گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان
گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن
گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم
گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن
گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان
گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن
گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم
مرا زمنتظرانت حساب کن مولا
جهان دوباره به خواب عدم فرو رفته است
برای معجزه کردن شتاب کن مولا
به نام نامی حق ای سوار وادی عشق
بزن به جاده و پا در رکاب کن مولا
ستمگرانه ترین ظلم ها به انسان شد
بیا سران ستم را عذاب کن مولا
فدای ناز نگاه تو ای گل نرگس
مرا به هُرْم نگاهت مذاب کن مولا
به اشک چشم یتبمان و اه مظلومان
دعای منتظران مستجاب کن مولا
برای آمدنت روز و شب دعا کردم
مرا به وصل خودت کامیاب کن مولا
در آن صپیده دم صبح روز آدینه
مرا به یاری خود انتخاب کن مولا
مرا که سایه به سایه پی تو می گردم
غلام حلقه به گوشَت خطاب کن مولا