دلم که تنگ می شود، خدا به میهمانی قلبم می آید

آدینه که از راه می رسد، با این شوق از خواب بر می خیزم که آن وعده الهی به وقوع پیوسته باشد.
و هر بار، هرلحظه از آدینه بی تو بودن که به غروب نزدیک و نزدیک تر می شود، دلتنگ می شوم
پس با خود می گویم به سختی
با بغضی که راه گلویم را بسته است
شاید ...
آری ...
شاید، شاید این جمعه بیاید ...
پس باز هم چشمانم را به انتظار آمدنت تر می کنم به درگاه پروردگاری که وعده داده است ظهورت را ...
مولای من
ای مظهر خوبی ها
ای پناه خستگی ها
- ۵ نظر
- ۱۴ تیر ۹۱ ، ۱۱:۰۶