خط خطی های انتظار

اى باغ آرزوهاى من! مرا ببخش که آداب نجوا نمى‌دانم

خط خطی های انتظار

اى باغ آرزوهاى من! مرا ببخش که آداب نجوا نمى‌دانم

خط خطی های انتظار

اللهم عجل لولیک الفرج
با سلام
برای دنبال کردن محتوای جدید وبلاگ به سایت Monje.ir مراجعه کنید.
همچنین سایت جدید از امکان ثبت نام نیز بهره میبرد که در صورت صلاحدید میتوانید عضو شده و مارا در نشر محتوای ناب یاری رسانید.
ظهور قائم آل محمد (عج) محلی برای نشر ناب ترین مطالب مذهبی، شعر، دلنوشته های انتظار، حجاب و عفاف، آداب زندگی اسلامی، انقلاب و رهبری می باشد.
پیشاپیش از حضور سبز شما کمال تشکر و قدردانی را دارم.
با آرزوی بهترین ها
یا مهدی

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۴۲ مطلب در تیر ۱۳۹۱ ثبت شده است

ندبه هاى دلتنگى

شکوه ظهور تو هنوز پرچم توفیق بر نیفراشته است و خورشید جمالت هنوز دیباى زرین خود را بر زمستان جان ما نگسترده است، اما مهتاب انتظار در شبهاى غیبت سوسوزنان چراغ دلهاى ماست. 

نام تو حلاوت هر صبح جمعه است و حدیث تو ندبه آدینه ها. دیگر از خشم روزگار به مادر نمى گریزم و در نامهربانیهاى دوران، پدر را فریاد نمى کشم; دیگر رنج خار مرا به رنگ گل نمى کشاند; دیگر باغ خیالم آبستن غنچه‌هاى آرزو نیستند; دیگر هر کسى را محرم گریستن هاى کودکانه ام نمى کنم.

حکایت حضور، براى من یادآور صبحى است که از خواب سیاهى برخاستم و بهانه پدر گرفتم. من همیشه سرماى غم را میان گرمى دست هاى پدرم گم مى کردم. کاشکى کلمات من بى صدا بودند; کاشکى نوشتن نمى دانستم و فقط با تو حرف مى زدم; کاشکى تیغ غیرت، عروس نام تو را از میان لشکر نامحرمان الفاظ باز مى گرفت و در سراپرده دل مى نشاند; کاشکى دلدادگان تو مرا هم با خود مى بردند; کاشکى من جز هجر و وصال، غم و شادى نداشتم!

  • علی آقاجانی

دلم که تنگ می شود، خدا به میهمانی قلبم می آید

امام زمان علیه السلام

آدینه که از راه می رسد، با این شوق از خواب بر می خیزم که آن وعده الهی به وقوع پیوسته باشد.

و هر بار، هرلحظه از آدینه بی تو بودن که به غروب نزدیک و نزدیک تر می شود، دلتنگ می شوم

پس با خود می گویم به سختی

با بغضی که راه گلویم را بسته است

شاید ...

آری ...

شاید، شاید این جمعه بیاید ...

پس باز هم چشمانم را به انتظار آمدنت تر می کنم به درگاه پروردگاری که وعده داده است ظهورت را ...

مولای من

ای مظهر خوبی ها

ای پناه خستگی ها

  • علی آقاجانی

یک جمکران آرزو

تشرف، امام زمان ،مهدی ،جمکران ،تبیان

از آسـتـان پـیــر مـغــان سر چــرا کـشـیـــم

دولت در آن سرا و گشایش در آن سر است

یک قصه بیش نیست غم عشق، وین عجب

کـز هــر زبــان کـــه می شنوم نامکرر است1

  • علی آقاجانی

خدا کند تو بیایى‌

امام زمان (عج)

از عمق ناپیداى مظلومیت ما،صدایى آمدنت را وعده مى‏داد.

صدا را، عدل خداوندى صلابت‏مى‏بخشید و مهر ربانى گرما مى‏داد.

و ما، هر چه استقامت، از این صداگرفتیم و هرچه تحمل، از این نوادریافتیم.

در زیر سهمگین‏ترین پنجه‏هاى‏شکنجه تاب مى‏آوردیم که شکنج‏زلف تو را مى‏دیدیم. در کشاکش‏تازیانه‏ها و چکاچک شمشیرها، برق‏نگاه تو تابمان مى‏داد و صداى‏گامهاى آمدنت توانمان مى‏بخشید.

رایحه‏ات که مژده حضور تو را بردوش مى‏کشید مرهمى بر زخمهاى‏نو به نومان بود و جبر جانهاى‏شکسته‏مان. دردها همه از آن رو تاب‏آوردنى بود که آمدنى بودى.

تحمل شدائد از آن رو شدنى بودکه ظهورت شدنى بود و به تحقق‏پیوستنى.

انگار تخم صبر بودیم که در خاک‏انتظار تاب مى‏آوردیم تا در هرم‏خورشید تو به بال و پر بنشینیم.

سنگینى بار انتظار بر پشت ما،سنگینى یک سال و دو سال نیست‏سنگینى یک قرن و دو قرن نیست.حتى از زمان تودیع یازدهیمن‏خورشید نیست.

  • علی آقاجانی

به ما نگفتند که ...

ظهور الإمام المهدی ( علیه السلام ) بین الشیعة والسنة
 

راستش‌ را به‌ ما نگفتند یا لااقل‌ همة‌ راست‌ را به‌ ما نگفتند.

 گفتند: تو که‌ بیایی‌ خون‌ به‌ پا می‌کنی‌،جوی‌ خون‌ به‌ راه‌ می‌اندازی‌ و از کشته‌ پشته‌ می‌سازی‌ و ما را از ظهور تو ترساندند.

 درست‌ مثل‌ اینکه‌ حادثه‌ای‌ به‌ شیرینی‌ تولد را کتمان‌ کنند و تنها از درد زادن‌ بگویند.

 ما از همان‌ کودکی‌، تو را دوست‌ داشتیم‌. با همة‌ فطرتمان‌ به‌ تو عشق‌ می‌ورزیدیم‌ و با همة‌ وجودمان‌ بی‌تاب‌ آمدنت‌ بودیم‌.

 عشق‌ تو با سرشت‌ ما عجین‌ شده‌ بود و آمدنت‌، طبیعی‌ترین‌ و شیرین‌ترین‌ نیازمان‌ بود.

 اما ... اما کسی‌ به‌ ما نگفت‌ که‌ چه‌ گلستانی‌ می‌شود جهان‌، وقتی‌ که‌ تو بیایی‌.

 همه‌، پیش‌ از آنکه‌ نگاه‌ مهرگستر و دست‌های‌ عاطفه‌ تو را توصیف‌ کنند، شمشیر تو را نشانمان‌ دادند.

 آری‌، برای‌ اینکه‌ گل‌ها و نهال‌ها رشد کنند، باید علف‌های‌ هرز را وجین‌ کرد و این‌ جز با داسی‌ برنده‌ و سهمگین‌، ممکن‌ نیست‌.

 آری‌، برای‌ اینکه‌ مظلومان‌ تاریخ‌، نفسی‌ به‌ راحتی‌ بکشند، باید پشت‌ و پوزة‌ ظالمان‌ و ستمگران‌ را به‌ خاک‌ مالید و نسلشان‌ را از روی‌ زمین‌ برچید.

  • علی آقاجانی

نوشته اند دلم را برای خون جگری

امام زمان (عج)

نوشته اند دلم را برای خون جگری

بدون گریه زمانه نمی شود سپری

نیازمندِ تکامل ، به گریه محتاج است

درخت آب ندیده نمی دهد ثمری

دو فیض ، توشه ی راه سلوک عاشق هست:

توسل سحری و عنایت سحری

هزار نافله خواندن چه فایده دارد

اگر نداشته باشد به عاشقان نظری؟

به هر دری که زدم باز پشت در ماندم

بس است در زدن من ، بس است در به دری

برای بنده خریدن بیا سر بازار

چه خوب می شود این مرتبه مرا بخری

بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد

چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری

همیشه خیر قنوت تو می رسد به همه

اگر چه نام مرا در نوافلت نبری

خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد

دعای من به خودم هم نمی کند اثری

یگانه منتقم خون کربلا برگرد

قسم به عمه ی مظلومه ات بیا برگرد


منبع: وبلاگ شعر آیینی العطش (  علی اکبر لطیفیان  )

  • علی آقاجانی

وقت ظهور !

ظهور

موضوع وقت ظهور امام زمان ( عج ) از جمله مباحث مهدویت است که همواره مورد بحث دانشمندان و علمای اسلامی بوده و است.

حکمت الهی اقتضا نموده است که وقت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ نزد مردم مجهول و مکتوم بماند، لذا آنها دقیقاً نمی‌دانند که حضرتش در چه وقت ظهور خواهند فرمود.


با وجود احادیث فراوانی که از رسول اعظم و ائمه طاهرین درباره جوانب مختلف زندگانی حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و مسأله ظهور آن بزرگوار وارد شده است، هنگام قیام پیروز آن امام عظیم الشأن در هیچ حدیثی و خبری تصریح نگردیده برعکس احادیث شریفه صادر از پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ هر پیشگویی را از زمان ظهور نفی می‌نماید.

از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در خبری که از غیبت حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ می‌دهندـ وارد شده که می‌فرمایند: «کسانی که وقت ظهور را معیّن می‌نمایند، دروغ می‌گویند.»(1)

فضیل از حضرت امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ سؤال می‌کند: آیا برای ظهور وقتی معین شده است؟

حضرت فرمودند: «تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ می‌گویند.»(2)

  • علی آقاجانی

چگونگی اطلاع مردم از ظهور

ظهور

از سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) علامت ها و نشانه هایى براى ظهور آن حضرت ذکر شده است که مردم با دیدن آن علائم و نشانه ها، از ظهور امام مهدى (عج) با خبر مى شوند. این علائم، از یک حیث، دو گونه اند:

1- علائم خاص; این علامت ها، خاص و مختص وجود پر برکت حضرت صاحب الامر(علیه السلام)است و حضرت بدان وسیله مى داند که خداوند او را اذن و اجازه ى ظهور داده است.

در روایتى طولانى، ابى بن کعب از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درباره ى علامت هاى ظهور امام مهدى(علیه السلام)سؤال مى کند. آن حضرت مى فرماید:

او (امام مهدى) (عج) پرچمى دارد که چون وقت ظهورش فرا رسد، خود به خود باز مى شود و خداى تعالى آن را به سخن مى آورد و عرض مى کند: «یا ولى الله فاقتل اعدالله; اى ولىّ خدا! دشمنان خدا را بکش!». و این دو علامت است (اوّلى باز شدن پرچم، دومى، صدایى است که از پرچم بر مى آید.

و نیز او شمشیرى دارد که در غلاف است و چون هنگام ظهور حضرتش فرا رسد از غلاف بیرون مى آید و خداوند آن را به سخن مى آورد و صدا مى زند: «اخرج یا ولىّ الله! فلایحل لک أنْ تقعَد فی أعداء الله; اى ولىّ خدا! قیام کن که دیگر جاى درنگ نیست و نشستن براى تو روا نیست که از دشمنان خدا دست بردارى». پس حضرت خروج مى کند و قیام مى کند و دشمنان خدا را هر کجا که بیابد به قتل مى رساند...».(1)

  • علی آقاجانی

سرداب سامراء

سرداب سامرا

از بررسی کاربردهای گوناگون واژة سرداب در لغت و عرف عامه مردم به خوبی معلوم می‌شود که این کلمه در کتاب‌های لغت و اصطلاح رایج در زبان اغلب مردم در طول تاریخ به یک معنی به کار می‌رود. توضیح آنکه سرداب و سردابه به خانه‌ای گفته می‌شود که آن را در زمان‌های سابق ـ به ویژه در مناطق گرمسیر ـ در آن موقع که هنوز وسایلی چون کولر، پنکه، یخچال و... ساخته نشده بود، در زمین می‌ساختند تا در ایام بسیار گرم تابستان از طریق سکونت در آنجا از گزند گرما در امان باشند و به وسیله قرار دادن اغذیه و اشربة فاسد شدنی در این مکان، از فاسد شدن آنها جلوگیری نمایند. مرحوم  دهخدا دراین‌باره می‌نویسد:

سرداب خانه‌ای را گویند که در زمین سازند، خانه‌ای که در زیرزمین سازند تا در گرما به آن پناه برند و آب در آنجا نگاه دارند تا سرد بماند...(1)

  • علی آقاجانی

منتظران نشسته

امام زمان عج

نقل است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: یَکُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ کُلُّ مَا کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ؛ هر آنچه در بنی اسرائیل رخ داده است در این امت اسلامی هم اتفاق خواهد افتاد.[1] در تعبیر دیگری آمده است: لَتَرکَبُنَّ سُنَنَ مَن کانَ قَبلَکُم ِشبراً بِشِبرٍ؛ شما امت اسلامی روش و سیره امتهای پییشین را وجب به وجب تقلید خواهید کرد.[2]

کمی دقت در تاریخ صدر اسلام و اوضاع جاری آن، این حقیقت را به خوبی روشن می کند و شاید یکی از دلایلی که قرآن کریم در آیات فراوانی به سرگذشت و تاریخ بنی اسرائیل می پردازد همین باشد. تا بخوانیم و بدانیم و مراقب باشیم تا مبادا پا جای پای آن قوم عجیب و لجوج بگذاریم.

برای حفظ خود از این خطر بزرگ ابتدا لازم است تا اندیشه و رفتار بنی اسرائیل را به خوبی بشناسیم و بعد اندیشه و رفتارمان را با آن مقایسه کنیم.

در این راستا ما نمونه ای را از قرآن کریم برگزیده و کار تطبیق و مقایسه ای را که گفتیم در مورد آن انجام می دهیم تا اگر ضعف یا انحرافی در مسلمانی ما هست خودش را در زیر این ذره بین نشان دهد.

  • علی آقاجانی