خط خطی های انتظار

اى باغ آرزوهاى من! مرا ببخش که آداب نجوا نمى‌دانم

خط خطی های انتظار

اى باغ آرزوهاى من! مرا ببخش که آداب نجوا نمى‌دانم

خط خطی های انتظار

اللهم عجل لولیک الفرج
با سلام
برای دنبال کردن محتوای جدید وبلاگ به سایت Monje.ir مراجعه کنید.
همچنین سایت جدید از امکان ثبت نام نیز بهره میبرد که در صورت صلاحدید میتوانید عضو شده و مارا در نشر محتوای ناب یاری رسانید.
ظهور قائم آل محمد (عج) محلی برای نشر ناب ترین مطالب مذهبی، شعر، دلنوشته های انتظار، حجاب و عفاف، آداب زندگی اسلامی، انقلاب و رهبری می باشد.
پیشاپیش از حضور سبز شما کمال تشکر و قدردانی را دارم.
با آرزوی بهترین ها
یا مهدی

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلتنگی» ثبت شده است

روے هیچ کدام از تابلوهایش ننوشته .
 تـــا تـــو …. کیلومتر مانده ست !
 اینبار را تـــو بگو …
 … بگو از دلتنگے هایت . …از غصہ هایت .
 بگو کدامین این راهـــها و این جاده ها به تـــو
 میرسد….

  • علی آقاجانی

مثل ماه...در آسمان ابری...می آیی...میروی
و من،در حسرت یک کلمه...یک آوا... یک نهیب... یک آخ که بگویی...
دنیا برای تو همه زیبایی صبر است

  • علی آقاجانی

مقصــد من کوچہ اے بنـــ بسـتــ بود کہ به آســ ـمـ ـان ختم میشد!

  • علی آقاجانی

دلم که تنگ می شود، خدا به میهمانی قلبم می آید

آدینه که از راه می رسد، با این شوق از خواب بر می خیزم که آن وعده الهی به وقوع پیوسته باشد.
و هر بار، هرلحظه از آدینه بی تو بودن که به غروب نزدیک و نزدیک تر می شود، دلتنگ می شوم
پس با خود می گویم به سختی
با بغضی که راه گلویم را بسته است
شاید ...
آری ...
شاید، شاید این جمعه بیاید ...
پس باز هم چشمانم را به انتظار آمدنت تر می کنم به درگاه پروردگاری که وعده داده است ظهورت را ...
مولای من
ای مظهر خوبی ها
ای پناه خستگی ها
می بینی دوباره شهر را به امید رنگ گرفتن کوچه ها از حضورت، آذین بسته اند
دوباره شهر را بوی گل و شیرینی، فرا گرفته
اما ...
می دانم دلم که تنگ می شود، خدا به میهمانی قلبم می آید ...
ای مسافر خسته من میدانم به انتظار نشسته ای
انتظاری که گواه غمی وصف نشدنی را می شود به راحتی در زلالی اشک های نهفته در چشمانت بخوانی
و من مثل همیشه می دانم
قلبت به درد آمده است از دلتنگی
می دانی باز هم فراموش کرده ام، دلتنگی هدیه پروردگار است به انسان
می دانی باز هم فراموش کرده ام، دلتنگی یادآور عشقی پاک است
چراکه در همان زمان که قلبم پر می شود از ترک های دلتنگی، خدا در دلم خانه می کند
و تمامی قلبم را برای خودش بر می دارد.
به همین خاطر است که می دانم دلم که تنگ می شود، خدا به میهمانی قلبم می آید ...
آری می دانی که فراموش کرده ام باید دستم را روی قلبم بگذارم و آرام بگویم: اشک های زلال چشمانم، بغض دردناک گلویم، آرام، آرام تر، خدا میهمان من است
آری ...
شاید، شاید این جمعه بیاید ...

  • علی آقاجانی