خط خطی های انتظار

اى باغ آرزوهاى من! مرا ببخش که آداب نجوا نمى‌دانم

خط خطی های انتظار

اى باغ آرزوهاى من! مرا ببخش که آداب نجوا نمى‌دانم

خط خطی های انتظار

اللهم عجل لولیک الفرج
با سلام
برای دنبال کردن محتوای جدید وبلاگ به سایت Monje.ir مراجعه کنید.
همچنین سایت جدید از امکان ثبت نام نیز بهره میبرد که در صورت صلاحدید میتوانید عضو شده و مارا در نشر محتوای ناب یاری رسانید.
ظهور قائم آل محمد (عج) محلی برای نشر ناب ترین مطالب مذهبی، شعر، دلنوشته های انتظار، حجاب و عفاف، آداب زندگی اسلامی، انقلاب و رهبری می باشد.
پیشاپیش از حضور سبز شما کمال تشکر و قدردانی را دارم.
با آرزوی بهترین ها
یا مهدی

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر انتظار» ثبت شده است

نوشته اند دلم را برای خون جگری

امام زمان (عج)

نوشته اند دلم را برای خون جگری

بدون گریه زمانه نمی شود سپری

نیازمندِ تکامل ، به گریه محتاج است

درخت آب ندیده نمی دهد ثمری

دو فیض ، توشه ی راه سلوک عاشق هست:

توسل سحری و عنایت سحری

هزار نافله خواندن چه فایده دارد

اگر نداشته باشد به عاشقان نظری؟

به هر دری که زدم باز پشت در ماندم

بس است در زدن من ، بس است در به دری

برای بنده خریدن بیا سر بازار

چه خوب می شود این مرتبه مرا بخری

بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد

چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری

همیشه خیر قنوت تو می رسد به همه

اگر چه نام مرا در نوافلت نبری

خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد

دعای من به خودم هم نمی کند اثری

یگانه منتقم خون کربلا برگرد

قسم به عمه ی مظلومه ات بیا برگرد


منبع: وبلاگ شعر آیینی العطش (  علی اکبر لطیفیان  )

  • علی آقاجانی

عیسای مهدی

بسی گفتند ازعیسی و مهدی
مجرد شو تو هم عیسای مهدی
ز مهدی گر چه روزی چند پیشی
بکشدجال خود مهدی خویشی
چو تو در معرفت چون طفل مهدی
چه دانی قدر علم وفضل مهدی
به نور علم می کن دیده روشن
که تا بتوانیش هر لحظه دیدن

که گر در جهل خود دایم نشینی
چو مهدی پیشت اید هم نبینی
برو از علم مهدی بهره برگیر
جوانمردی کن وبشنو از این پیر
خوشا وقت کسان عهد مهدی
خوشا ان کودکان مهد مهدی
که هر علمی که باشد زیر کان را
"الف بی تی "بود ان کودکان را
ز علمش خلق عالم علم گیرند
ز دینش مشرکین هم دین پذیرند
هم ان سری که هست امروز پنهان
به علم خویشتن پیدا کند ان
به دورش دولت حق رخ نماید
جهان رافیض وی فرخ نماید
تمنی باشد انگه مردگان را
که یکبار دگر یابند جان را
که تا از جهل کلی دور گردند
زشمس علم او پر نور گردند
ره عرفان نفس خود بیابند
بدا نعرفان به سوی حق شتابند
بتابد نور او از سوی مغرب
براید افتاب از کوی مغرب

  • علی آقاجانی

همچنان منتظریم 

لاله گر چشم و چراغ باغ ماست
باز یک نرگس شفای باغ ماست
این  چمن بالاله گرچه مونس است
باز مشتاق شمیم  نرگس  است
می زنیم از اشک نقش  لاله را
می شکوفانیم  باغ  لاله  را
انتظار از شیعیان سر می زند
انتظار ازعشق  ساغر می زند
انتظار از  باغ  ما  گل  می کند
خار  هجران  را  تحمل می کند
ما زعطر لاله مستی  می کنیم
جمعه ها  نرگس پرستی می کنیم    
ای گل نرگس ببین عشاق را
چشمهای خسته ی مشتاق را
ای گل نرگس چمن بی تو فسرد
سینه دشت و دمن  بی تو فسرد
دل میان  سینه  پاره پاره  شد
در پی تو  روح  ما  آواره    شد
ای  دل ما زخمی  از مژگان تو
جان بقربان لب خندان تو
ای تمام حسن احمد ارث تو
خلق  نیکوی  محمد ارث تو
آفتاب  خاطر غایب تویی
آن علی ابن ابیطالب تویی
ای فروغ فاطمی  در روی تو
عالمی قربان  تار  موی   تو
ای قد و بالای تو چون مجتبی
بر  قیامت  قامت  تو  مرحبا
ریختی بر شانه  گیسوی حسین
روی چشمان  تو  ابروی حسین
ما بنام   تو شکوفا می شویم
منتظر تا صبح  فردا می شویم
چونکه می دانیم  فردا دور نیست
صبح نزدیک است وازما دور نیست
صبح نور جلوه ی رخسار توست
زندگی  در  دولت بیدار توست

زنده یاد آقاسی

  • علی آقاجانی

یابن الحسن !

از هجر تو طبیعت ما گریه می کند.
چشم تمام آینه ها گریه می کند.
چشم انتظار آمدنت شیر خواره‌ای است.
گهواره‌ای به کرب و بلا گریه می کند.
پای سه ساله‌ای که پر تاول آمده است.
دارد به اشک و دعا گریه می کند.
در علقمه به خاطر تو مشک پاره ای
دارد کنار دست جدا گریه می کند
گودال سرخ روز عطش نعره می کشد
از روضه های خون خدا گریه می کند.
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
سالهای پیش بال آسمانی داشتیم
بال کبوتر کران تا بی کرانی داشتیم
میوه بودیم و سر سال استفاده می شدیم
چون که بالای سر خود باغبانی داشتیم
چهار فصل موی ما برف زمستانی نداشت
پیر هم بودیم اگر رنگ جوانی داشتیم
روزها گردی اگر بر روی دلها می نشست
شب که می شد سنت خانه تکانی داشتیم
مثل شیر مادران ما حلال و پاک بود
در میان سفره ها گر لقمه نانی داشتیم
نذری روز ظهور مهدی موعودمان
صبحها چله به چله عهد خوانی داشتیم
صبح جمعه پیشواز تکسوار فاطمه
روی پشت بامها صوت اذانی داشتیم
گاه پاهی جمعه ها اهل زیارت می شدیم
گاه گاهی میل سجده جمکرانی داشتیم
ثانیه ثانیه‌هامان گای آقا می گذشت
آی مردم!یک زمان صاحب زمانی داشتیم
پر نداریم و دل بپُر نداریم و...فقط
یادمان باشد که اینها را زمانی داشتیم
  • علی آقاجانی

.......... چشم در را ..........

می اید از دور ,مردی ســــواره
برمــرکب عشق, چون ماهپــــــاره

والشمس رویش, واللیـل مویش
گلها همه مســــــت, از رنگ و بویش

عمامه بر سر, مثل پیمبـــــر (ص)
دربازوانــش نیروی حیــــــــــــــــدر(ع)

ازپای تاسر در شور و شین است
برق نگاهش مثل حســــین(ع) است

می اید از دور خوشــــبو تر از یاس
در چشــــم وابرو مانند عبــــــاس (ع)

القصه این مرد امید دلهاســـــــــت
خوشبو تر از یاس فرزند زهراست(س)

  • علی آقاجانی
انگار نه انگار...

ای چشم تو بیمار، گرفتار گرفتار
برخیز چه پیش آمده اینبار علمدار؟

گیریم که دست و علم و مشک بیافتد
برخیر فدای سرت انگار نه انگار

  • علی آقاجانی